زن و مرد تفاوت های آشکاری دارن اما از نظر حقوقی آیا تفاوت معنا دارد؟

متن سوال: 
1. ازدواج موقت که فقط با خواندن چند خط و حتي براي مدت زمان يک ساعت امکان پذير است دقيقا چه تفاوتي با هرزگي دارد؟ يعني واقعا فرق بين گناه و ثواب همين چند خط عربي است؟! 2. اينکه مرد در صورتي که مسافرت باشه ميتونه صيغه کنه توهين به شعور آدم و نفي حقوق همسر نيست؟ 3. مرد بودن اجازه همسر تا 4 همسر ميتونه داشته باشه نفي حقوق زن نيست؟ چجوري ميگيد زن مقام بالايي داره در حاليکه اين حقو نداره که همسرشو منع کنه از وفاداري بهش و تک همسري؟ 4. زن و مرد تفاوت هاي آشکاري دارن اما از نظر حقوقي آيا تفاوت معنا دارد؟ براي مثال مرد هروقت اراده کند حق خروج از کشور را ازدواج موقت که فقط با خواندن چند خط و حتي براي مدت زمان يک ساعت امکان پذير است دقيقا چه تفاوتي با هرزگي دارد؟ يعني واقعا فرق بين گناه و ثواب همين چند خط عربي است؟!!!

بسم الله الرّحمن الرّحيم سلام عليکم حدود پوشش نزد محارم دختر بر پدر و محارم ديگر محرم است. اگر غير از عورتين، ساير بدن او نزد پدر يا پدر بزرگ يا عمو و دايي پوشيده نباشد (در صورتي که باعث فساد و تهييج شهوت محارم نشود) اشکالي ندارد، ولي بايد احتياط کند و بيش از مقدار معمول و متعارف پيدا نباشد. در توضيح المسائل مراجع آمده است: مرد و زني که با يکديگر محرمند، اگر قصد لذّت نداشته باشند، مي توانند غير از عورت به تمامي بدن يکديگر نگاه کنند.(1) برخي از مراجع فرموده اند: احتياطاً به بين ناف و زانوها نگاه نشود. برخي از مراجع گفته اند: احتياط واجب آن است که به مقدار بيشتر از حد متعارف نگاه نشود. (2) در فتواي مراجع غالباً مسئلة نگاه مطرح شده است. از اين مسائل متوجه مي شويم که پوشش دختر و ديگر زنان در مقابل محارم بايد چگونه باشد. فرق ازدواج موقت با زنا آن گونه است که حضرت امير المومنين(عليهم السلام) مي فرمايند: اگر عمر نبود(عمر متعه را حرام نمود.) تنها انسان هاي پست و شقي مرتکب زنا مي شدند.[?] پس يک فرق زنا با عقد موقت همين است که يکي فعل انسان هاي پست است بر خلاف ديگري که پستي و لئامتي در آن وجود ندارد. البته منظور اين نيست که اين فرق، امري تعبدي است و چون حضرت فرموده، آن را مي گوييم و راهي به فهميدن آن نداريم! بلکه ما با عقل خويش نيز مي توانيم فرق اين دو را تا حدودي دريابيم. کما اينکه در خود سوال نيز به يکي از فرق ها اشاره شده است. و آن اينکه ازدواج موقت داراي عقد است و زنا هيچ عقدي ندارد. البته منظور از عقد، صرف چند کلمه اي که در ابتداي رابطه مي گويند نيست. و اگر کسي تنها آن چند کلمه را مصداق عقد مي داند، مانند اين است که کسي تصور کند، ارزش يک چک چند صد ميليوني، به خاطر خطوط کج و معوجي(= امضاء) است که در انتهاي آن وجود دارد. در حالي که آن چند کلمه، يک بار حقوقي اي مفصلي دارد. و با قوانين مفصلي که در پي خواندن الفاظ، خواهند آمد، حقوق و وظايف دو طرف و احکام شرايط مختلف، مشخص خواهد شد. و رابطه يک رابطه کاملا ضابطه مند خواهد شد. همان گونه که فرق ازدواج دائم با زنا، در ضابطه مند بودن يکي و بي ضابطه بودن ديگري است. و با وجود ضابطه، از مشکلات بسياري جلوگيري خواهد شد. طبيعي است که اين مشکلات و درک آنها نياز به عميق ديدن مسائل دارد و افراد با نگاه سطحي نمي توانند چنين معضلاتي را درک کنند. همان گونه که تجربه غرب در روابط جنسي بي ضابطه، در پيش روي عده اي قرار دارد، اما آنها به جاي درک کردن مشکلات ايجاد شده در پي اين روابط، تنها خود مساله را مي بينند. و چه بسا از آن تنها سادگي ايجاد رابطه را دريابند و آرزوي آن را بکنند!!! کساني که مي خواهند مساله را به طور منطقي ببينند، مي فهمند که اگر در سر راه سيلاب مسير مناسب ايجاد نکنند، سيل متوقف نخواهد شد! بلکه حرکت خود را انجام خواهد داد و به جاي عبور از بستر مهيا شده، هر چه در سر راه خود بيابد، ويران مي کند!!! چون غريزه جنسي قوي در انسان، با چند توصيه و نصيحت، رام نخواهد شد و کساني که تصور مي کردند در جامعه اي با سن ازدواج بيش از ?? سال، توصيه به عفت کارآمدي کافي دارد، بايد چشم باز کرده و ببينند، روابط جنسي بي ضابطه چگونه در جامعه در حال گسترش است. البته قطعا توصيه به عفت لازم و ضروري است. اما تنها راهکار اسلام در اين توصيه نيست. بلکه اسلام در کنار اين توصيه، مسيري مهيا کرده تا اگر کسي قادر به حفظ خويش نبود، از مسيري ايمن گذر کند. و يک فرق بزرگ ديگر ازدواج موقت با زنا در اين است که يکي با مجوز خداي متعال است و ديگري مبغوض خداي متعال قرار گرفته، و کساني که اين فرق را نمي بينند يا آن را کوچک مي شمارند، شايد در طيف کساني باشند که با خداي متعال سر جنگ دارند! چون ربا خواران، فرقي بين کار خود و معامله نمي ديدند عليرغم اينکه يکي حلال و ديگري حرام بود و خدا آنها را طرف جنگ خود اعلام نمود: «قالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا[بقره/???] گفتند: «داد و ستد هم مانند ربا است» در حالى که خدا بيع را حلال کرده، و ربا را حرام» «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ[بقره/???] و هر گاه چنين نکنيد(ربا خواري را ترک نکنيد)، پس جنگ با خدا و رسول او را اعلام کنيد» پي نوشت: [?]. بحار الأنوار، ج‏??، ص ??.

پربازدیدترین ها