چرا در اسلام قصاص(در مقابل قتل عمد)توصیه شده است؟

متن سوال: 
چرا در اسلام قصاص ( در مقابل قتل عمد ) توصيه شده است در حالي که ذات انسان از کشتن انسان ديگر ناراضي مي باشدو ديگر آنکه اگر کسي مذهب اسلام را قبول نداشته باشد چگونه مي توان اين مسئله را به او فهماند که اين حکم براي حيات نوع بشر مفيد است . با تشکر فراوان از پاسخ شما.

باسلام خدمت شما پرسشگر محترم
پاسخ سوال اول:
شکي در اين نيست نفس انسان از کشتن ديگران ناراضي است و نسبت به آن تمايل ندارد، اما اين موضوع در مسائلي مثل جنگ و درگيري شکل و معنايي ديگري پيدا مي کند و اين به دان معني است شرايط و موقعيت هم در مسئله تاثير اساسي دارد و بر اساس شرايط و موقعيت بايد تصميم گرفت، لذا بر حسب شرايط ديدگاه انساني نيز تغيير مي کند و اين يک قاعده کلي نيست، اما بدون شک در هر حال ترجيح برعدم قتال و کشتن است و اسلام نيز بر آن صحه مي گذارد.
اما لازم به ذکر است که در اسلام قصاص، يک مجازات الزامى نيست و بلکه بنا به طبيعت حق الناس بودن آن، نه تنها قابل عفو و مصالحه مى‏باشد، بلکه بر آن تأکيد فراوان نيز شده است و آيات دال بر اين موضوع در مبحث تشريع قصاص بيان گرديد. در روايات نيز عفو و مصالحه مورد تأکيد قرار گرفته است، به گونه‏اى که در يک روايت از انس بن مالک آمده است:
هرگز دعواى قصاص نزد پيامبر اکرم(ص) طرح نگرديد، مگر اين که ولىّ دم را به عفو امر کردند.(1)
پس اين ديدگاه که اسلام بر قصاص توصيه و تاکيد دارد، اشتباه مي باشد و در همه مواردي که اسلام احکام قصاص را بيان مي دارد، در ابتدا بر عفو و بخشش تاکيد مي کند و عفو و گذشت را برتر از قصاص مي داند و پاداش هاي بسيار براي آن قائل است، لذا اسلام دين يک بعدي نيست و همه ابعاد را در نظر دارد و جنبه رحمت و گذشت در آن اهميت بيشتري دارد.
و...

پي نوشت ها:
1. احمدبن الحسين بيهقى، السنن الکبرى، ج 8، ص 54.

پاسخ سوال دوم:
به طور خلاصه و مجمل مي توان بيان داشت که:
قرآن مجيد خود به بيان يکي از فلسفههاي مهم اجتماعي اين حکم پرداخته، آن را مبارزهاي قاطع در برابر خشونت طلبي و آدمکشي معرفي نموده است و ميفرمايد:
وَ لَکُمْ فِي القِصاصِ حَيوةٌ يا اُولِي الاْلْبابِ لَعَلَّکُم تَتَّقُون .[2]
اي خردمندان قصاص براي حفظ حيات شماست تا مگر از قتل يکديگر بپرهيزيد.
چه بسا گفته شود که آيا بهتر نبود اسلام در چنين مواردي انسانها را به محبت، عفو و گذشت دعوت مينمود پاسخ اين است:
اوّلاً: هرگونه محبت و عاطفه اي نيکو و مطلوب نيست، بلکه رحمت و عطوفتي شايسته است که در آن خير و مصلحت و سعادت نهفته باشد.
ثانياً:ملاک، تنها مصلحت فرد نيست، بلکه قانون بايد تضمين کنندة مصالح و منافع جامعه نيز باشد.
ثالثاً:حذف قانون قصاص، نوعي تضمين امنيتي براي تبهکاران جنايت پيشه است که در پرتو آن، حيات اجتماعي به سختي آسيب ديده و در معرض تهديد قرار خواهد گرفت.
رابعاً: در برابر خشونتگراني که نميتوان شرارههاي خشونتشان را با آب مدارا خاموش نمود چه بايد کرد؟ بايد دست روي دست نهاد و با شعار زيباي مدارا براي آنان مجال گشود يا لاجرم بايد با تيغ عدالت، ريشة ظلم و جنايتشان را برکند؟
خامساً: همانطور که بيان شد قصاص جاني در اسلام تعييني نيست، بلکه قانوني جانشين پذير[3] است و در شرايطي ميتوان ديه يا عفو را جايگزين آن ساخت.
قرآن مجيد در اين باره ميفرمايد:
اي ايمان آوردگان! در مورد کشته شدگان قصاص بر شما مقرر شد ... پس اگر در حق کسي چيزي [از حق قصاص] از سوي برادر [ديني]اش [ولي مقتول] مورد گذشت قرار گرفت، [بايد از گذشت ولي مقتول] به طور پسنديده پيروي کند، و با [رعايت] احسان، [خونبها را] به او بپردازد. اين [حکم] تخفيف و رحمتي از پروردگار شماست. پس هر کسي بعد از آن از اندازه درگذرد، وي را عذابي دردناک است.[4]

در جاي ديگري آورده است:
و در آن [تورات] نوشتيم که قصاص جان در برابر جان ... است و هر جراحتي قصاص ميشود، پس اگر کسي تصديق نمايد، [از جاني بگذرد] اين عفو و گذشت کفاره [ موجب آمرزش] او خواهد بود. [5]

از مرور اين آيات، چند نکته به دست ميآيد:
1 . قصاص امري تعييني نيست، بلکه حقّي تبديلپذير است و ولي مقتول ميتواند به جاي آن ديه دريافت کند و يا قاتل را مورد عفو و گذشت قراردهد.
2 . قرآن ولي دم را برادر ديني قاتل خطاب کرده است و بدين وسيله اعلام ميدارد که پيوند برادري بين آن دو همچنان باقي است و نبايد به دشمني و کينه جويي مبدل شود.
3 . گذشتن از قصاص، تخفيف و رحمتي از سوي پروردگار است و به محض ثبوت، ديگر قابل برگشت نيست و قصاص پس از آن، تعدي محسوب ميشود.
4 . قرآن مجيد به عفو و گذشت تشويق کرده و آن را داراي پاداش اخروي دانسته است.

روشن است که اسلام در کيفر مجرمان هم به حفظ حيات جامعه و مصالح عمومي و حقوق مجني عليه و اولياي مقتول اهتمام ورزيده و هم به عواطف بشري و حفظ روابط برادرانه و دوري از کينه و انتقامجويي توجّه نمودهاست.[6]

پي نوشت ها:
[1] . عبدالکريم سروش: روزنامه خراسان، ش 14532، ص 16، سه‎شنبه 20 مهر 1378؛ به نقل از : محمدعلي ذکريايي: گفتمان تئوريزه کردن خشونت، ص 259.
[2] . بقره (2): 179 .
[3]. Alterable.
[4] . «يا ايهاالذين امنو کتب عليکم القصاص في القتلي . . . فمن عفي له من اخيه شيئي فاتباع بالمعروف و اداء إليه باحسان ذلک تخفيف من ربکم و رحمة فمن اعتدي بعد ذلک فله عذاب اليم»، (بقره (2): 178).
[5] . «و کتبنا عليهم ان النفس بالنفس . . . و الجروح فصاص فمن تصدق به فهو کفارة له»، مائده (5): 45 .
[6] . براي آگاهي بيش‎تر ر.ک . به: سيدمحمدحسين طباطبايي: الميزان في تفسير القرآن، ج 1، صص 438 ـ 432؛ مرتضي مطهري: تعليم و تربيت در اسلام، ص 358؛ قدرت الله خسروشاهي: فلسفة قصاص از ديدگاه اسلام.
موفق و پيروز باشيد.

نوع سوال: 

پربازدیدترین ها