علم غیب ونقش اون در هدایت و رهبری امت توسط امام ؟این امر چه جایگاهی در حکومت ولایت فقیه دارد؟

متن سوال: 
سلام حدود علم غيب ونقش اون در هدايت و رهبري امت توسط امام چيه؟اين امر چه جايگاهي در حکومت ولايت فقيه داره؟ با تشکر

باسلام خدمت شما پرسشگر محترم
پاسخ سوال اول:
در ايمان و هدايت مردم و امت قرار بر اين نبوده است که به امر غيبي و خارج از اختيار امت صورت گيرد و اگر چنين بوده خود خداوند بر اين امر قادر بود و امت را از همان ابتدا هدايت شده و در مسير حق قرار مي داد و نيازي به آوردن رسول و ابلاغ رسالت نبود، لذا امت ومردم بايد با اختيار و اراده خويش مسير هدايت و ضلالت را انتخاب نمايند و در اين مسير هم امام نيز با توجه علم عادي خويش با مردم در ارتباط بودند و با توجه به همين شناخت عادي با آنها برخورد داشتند و اگر غرض غير از اين بود اهل بيت شهيد نمي شدند و با علم غيب خود مي توانستند آن را دفع مي کردند.

اما شايسته است در مورد علم غيب امام توضيحات تکميلي ارائه شود:
امام دو نوع علم دارد: عادي و غيبي . پيامبر (ص) و امام (ع) مانند ديگران انسانند و با استفاده از حواس ظاهري، تجربه و عقل با جهان خارج ارتباط برقرار مي کنند . در اين نوع علم، تکليف وجود دارد و احکام الاهي (وجوب، حرمت، استحباب، کراهت و اباحه) به آن تعلق مي گيرد .
از سوي ديگر، امام در هر حالي و شرايطي به اذن الاهي به حقايق جهان هستي آگاهي دارد . اين علم غيب شامل واقعيت هاي گذشته، حال و آينده مي شود و امام بر همه چيز آگاه است . علم غيب، موهبتي الاهي است و خطا و تغيير در آن راه ندارد . در حقيقت علم امام، آگاهي بر قضاي حتمي الاهي و «لوح محفوظ » (علم الله) است . در نتيجه، هيچ تکليفي به متعلق اين گونه علم تعلق نمي گيرد; زيرا تکليف در جايي معنا دارد که انجام يا ترک چيزي در اختيار مکلف باشد . امر و نهي درباره قضاي حتمي بيهوده و بي اثر است; زيرا اراده انساني در آن تاثير ندارد . بنابراين، براي مثال، امام حسين (ع) با آن که علم غيب داشت و مي دانست سرانجام مسلم بن عقيل چه مي شود، او را به نمايندگي از خود به کوفه فرستاد; زيرا اين قضاي حتمي خدا بود . (1)
و آيت الله جوادي آملي در اين باره مي فرمايند:
هر چند معصوم (ع) به اذن خدا از غيب با خبر است; اما علم غيب تکليف نمي آورد . اگر علم از راه عادي به دست آمد و شرايط حجيت شرعي تمام شد، تکليف آور است; ولي علم غيب از راه عادي به دست نمي آيد و علم به قضا و قدر و لوح محفوظ است; پس امر و نهي و تکليف به ارمغان نمي آورد . به اين دليل، وجود مبارک حضرت امير (ع) - با آن که مي داند چه شبي ضربت مي خورد - به مسجد مي رود; امام حسن مجتبي (ع) - با آن که مي داند در کوزه چه خبر است - آب را مي نوشد و امام حسين (ع) - با آن که مي داند در عاشورا چه خواهد شد - به کربلا مي رود . علم غيب امام (ع) مثل علمي است که فرشتگان دارند; ولي تکليف به آن تعلق نمي گيرد . حکمت الاهي بر اين تعلق گرفته است که معصومان (ع) نيز مانند انسان هاي ديگر آزموده شوند; در جبهه ها رنج تشنگي و گرسنگي و خستگي و . . . ببينند; زخمي شوند و به شهادت برسند . اگر بنابراين بود که ازعلم غيب بهره گيرند، هرگز شکست نمي خوردند . البته گاه براي حفظ و عزت دين از علم غيب هم استفاده مي کنند; ولي اساس بر اين است که در جريان امور ظاهري از علوم عادي بهره گيرند . (2)
آيت الله جعفر سبحاني در اين باره مي فرمايند:
معصومان، رهبر و اسوه و الگوي مردمند; بنابراين بايد طوري زندگي کنند که بشود آن ها را سرمشق قرار داد . اگر بنا بود پيامبر (ص) يا امام (ع) مشکلات خود را به وسيله اعجاز و علم غيب حل کند; ديگر چگونه مي توانست سرمشق زندگي مردمان باشد و آنان را به صبر و بردباري و جهاد و . . . فراخواند؟ ! کسي که مسلح به سلاحي (علم غيب) است که ديگران ندارند و هميشه از آن سلاح براي پيروزي خود استفاده مي کند، نمي تواند الگوي مناسبي براي مردم باشد; زيرا در غم و رنج و مصيبت و مشکل انسان هاي عادي شريک نيست . معصوم (ع)، براي آن که بتواند به شکل عملي به تبليغ و دعوت پردازد، از راه و روش وعلوم عادي و حس و تجربه و عقل استفاده مي کند و از علم غيب بهره نمي گيرد; مگر در موارد استثنايي آن هم براي حفظ دين و ايمان مردم و هدايت آن ها .

جواب ديگري که در برخي از روايات هم بيان شده، آن است که علم امام (ع) اختياري و ارادي است و فعلي نيست; يعني امامان (ع) هر وقت بخواهند بدانند، خداي تعالي آن ها را آگاه مي کند . پس در مواردي که در سؤال ذکر شده، امام معصوم (ع) به اختيار و اراده خود نخواسته است بداند . اين امر به هيچ وجه نقص و اشکال نيست; زيرا هرگاه اراده کنند، بلافاصله علم غيب را به دست مي آورند . بنابراين روايات، آگاهي پيامبر (ص) و امام (ع) مثل کسي است که نامه اي همراه داشته باشد، هرگاه بخواهد مضمون نامه را بداند، مي تواند نامه را بگشايد; اما گاه به جهت مصلحتي - با آن که نامه را در دست دارد - آن را نمي خواند . طبيعي است مردم علم غيب ندارند و به هيچ وجه نمي توانند آن را به دست آورند; اما معصوم (ع) چنان کمال معنوي الاهي دارد که هرگاه اراده کند، خداي حکيم بلافاصله آنان را از سرچشمه علوم غيبي سيراب مي سازد . (3)

پي نوشت ها:
1) ر . ک: معنويت تشيع، علامه طباطبايي، ص 213- 225 .(مقاله درباره علم امام).
2) ر . ک: گزارش پرسش و پاسخ دانشجويان با حضور آيت الله جوادي آملي، تابستان 1380 .
3) ر . ک: آگاهي سوم; استاد جعفر سبحاني، ص 255- 270

پاسخ سوال دوم:
علم غيب تاثيري در جايگاه ولي فقيه ندارد.
توجّه داشته باشيم که منظور از ولايت در بحث ولايت فقيه، ولايت حکومت و ولايت در اجراي احکام اسلامي است نه ولايت تکويني يا ولايت تشريعي به معناي بيان قطعي و معصومانه ي احکام الهي. يعني بحث سر اين است که آيا فقيه در عرصه ي حکومت و اجراي احکام حکومتي اسلام، تمام اختيارات حکومتي امام معصوم را دارا مي باشد يا نه؟ لذا لازم نيست که وليّ فقيه، ولايت تکويني امام معصوم و علم لدنّي و علم غيب او را هم داشته باشد. لذا هيچکدام از طرفداران ولايت مطلقه ي فقيه، وليّ فقيه را معصوم يا داراي علم غيب يا داراي ولايت تکويني يا داراي ولايت تشريعي به معناي بيان معصومانه ي احکام نمي دانند. البته در مقام واقع ممکن است مصداق وليّ فقيه داراي درجاتي از ولايت تکويني يا علم لدنّي نيز باشد؛ امّا اين امر ربطي به وليّ فقيه بودن او ندارد.
و در مورد علم غيب در غير معصوم مي توان گفت که: توانايي اطلاع بر برخي از امور غيبي و خبر دادن از آنها، اختصاص به معصومين(ع) ندارد؛ بلکه افراد ديگري نيزممکن است با تحصيل برخي از مقدمات، بتوانند از امور غيبي خبر دهند؛ برخي از راه تهذيب نفس و صفاي باطن وبعضي نيز از راه رياضت‏هاي مختلف ديگر و...
ولي بايد توجه داشت که حيطه آگاهي اين افراد، يکسان نيست و از جهات مختلف با يکديگر تفاوت دارد و از نظردسترسي به خبرها براي هر کدام، محدوديت‏هايي وجود دارد.
آنچه که علم غيب پيامبران و امامان معصوم(ع) را از ديگران ممتاز مي‏کند، گستردگي آن است. هم چنين علوم آنان متصل به وحي است و به اخباري دسترسي دارند که از راه‏هاي ديگر دسترسي به آن امکان ندارد؛ مثلاً خبر از قيامت وبهشت و دوزخ و خبر از عوالم عيني مانند عالم ملائکه و...

موفق و پيروز باشيد.

پربازدیدترین ها