حدیث ثقلین شامل چه کسانی می شود؟

متن سوال: 
بعضي از افراد شيعه در گروهاي فضاهاي مجازي که خودرا شيعه معرفي مينمايند.مدعي هستند که شيعيان اهل بيت را طبق حديث ثقلين منحصر به چند نفر نميدانند و زنان پيامبر و داماد ها را نيز شامل حديث ثقلين ميشمارند.و همچنين اهل بيت را در حديث ثقلين فقط از نظر اهميت احترام ميدانند و نه از نظر منبع شريعت.و همچنين گفته اند دو متاب صحيح بخاري و صحيح مسلم نزد شيعيان قابل قبول است و استدلال به آن صحيح است؟

اهل بيت، اصطلاحي قرآني، حديثي و کلامي، به معناي خانواده ي پيامبر گرامي اسلام (ص) است. اين اصطلاح در اين معنا تنها يک بار در قرآن کريم در آيه ي تطهير؛ يعني آيه ي 33 سوره ي احزاب به کار رفته است. «انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا»؛ «همانا خدا مي خواهد آلودگي را از شما خاندان پيامبر بزدايد و شما را پاک و پاکيزه گرداند» متکلمان، محدثان و مفسران قرآن مجيد، اصطلاح «اهل البيت» را که در قرآن مجيد به کار رفته به مفهوم خاص به کار برده اند. اما در اين باره که اين مفهوم خاص شامل چه کساني مي شود، ميان مفسران، محدثان و متکلمان اختلاف نظر وجود دارد: برخي از مفسران اهل سنت اعتقاد دارند که به قرينه ي جمله هاي قبل و بعد که درباره ي همسران پيامبر اسلام (ص) است، اين آيه تنها شامل همسران پيامبر (ص) مي شود. اينان در تأييد اين نظر، به روايتي از ابن عباس که عکرمه، مقاتل، ابن جبير و ابن سائب آن را نقل کرده اند، استناد جسته اند و مي نويسند: عکرمه در بازار فرياد مي زد که اهل بيت پيامبر (ص) فقط همسران او هستند و من با هر کس که منکر اين مسئله است، مباهله مي کنم.[1] برخي از مفسران اهل سنت و همه ي مفسران شيعه اين نظر را مورد نقد قرار داده و گفته اند: اگر منظور از اهل بيت در اين آيه همسران پيامبر (ص) بود، مناسب بود که مانند عبارات قبل و بعد که خطاب به آنان به صورت جمع مؤنث است، در اين آيه هم خداوند مي فرمود: «انما يريد الله ليذهب عنکن الرجس اهل البيت و يطهرکن تطهيراً» در حالي که چنين نيست و خطاب در اين آيه به صورت جمع مذکر (عنکم و يطهرکم) است و اين نشان مي دهد که ديد گاه اين گروه صحيح نيست. اما استناد آنان به روايت نيز مورد ترديد قرار گرفته است. از جمله ابوحيان غرناطي – که خود از اهل سنت است – مي گويد: انتساب روايت به ابن عباس درست نيست. ابن کثير نيز گفته است که اگر منظور از اين روايت، آن باشد که شأن نزول آيه ي تطهير، زنان پيامبرند، اين سخن صحيح است، اما اگر منظور اين است که مراد و مصداق آيه زنان پيامبر (ص) باشند و نه ديگران اين سخن صحت ندارد، زيرا روايات فراواني اين نظر را رد مي کند[2]. البته، همان طور که اشاره کرديم سخن ابن کثير - در اين که شأن نزول آيه ي تطهير زنان پيامبرند -، هم صحيح نيست؛زيرا که اولاً: اين نظر مخالف سياق آيات است. ثانياً: مخالف رواياتي است که خود به آنها اذعان نموده است. گروه ديگري از مفسران اهل سنت، معتقدند که منظور از اهل بيت در آيه، همسران پيامبر (ص) و نيز علي، فاطمه، حسن و حسين (ع) هستند. [3] گفتني است که طرفداران اين نظريه براي تأييد ديدگاه خود، به هيچ روايتي استناد نکرده اند. بعضي از مفسران مي گويند: ظاهراً آيه عام است و شامل همه ي خاندان پيامبر (ص) اعم از همسران و فرزندشان، نزديکان، حتي غلامان و کنيزان پيامبر (ص) مي گردد. ثعلبي مي گويد: آيه ي تطهير همه ي بني هاشم يا مؤمنان بني هاشم را نيز در بر مي گيرد. [4] اين نظريه نيز مبتني بر هيچ روايتي نيست. گروهي از مفسران اشاره کردند که شايد منظور از اهل بيت کساني باشند که صدقه بر آنان حرام است. اين نظريه بر حديثي از زيد بن ارقم مستند است که از او پرسيده شد، اهل بيت پيامبر (ص) چه کساني هستند. آيا زنان پيامبر (ص) نيز جزو آنان به شمار مي روند؟ زيد گفت: زنان نيز جزو اهل بيت اند، اما اهل بيت پيامبر (ص) کساني هستند که صدقه بر آنان حرام است؛ يعني آل علي (ع)، آل عقيل، آل جعفر و آل عباس. [5] به گفته ابوالفتوح رازي، اين نظر، قولي شاذ و نادر است و مستندي ندارد. همه ي مفسران شيعه و بسياري از مفسران اهل سنت - به استناد شواهد و قراين و روايات فراواني از پيامبر اکرم (ص)- حضرت علي، امام حسن، امام حسين، امام سجاد و ديگر امامان (ع) و نيز ام سلمه، عايشه، ابوسعيد خدري، ابن عباس و ديگر اصحاب، اعتقاد راسخ دارند که آيه ي تطهير در شأن اصحاب کساء؛يعني حضرت محمد (ص)، علي ، فاطمه، حسن و حسين (ع) نازل شده است و منظور از اهل بيت آنانند. تنها پرسشي که به ذهن مي آيد، اين است که چگونه در ميان بحث از وظايف همسران پيامبر (ص) مطلبي گفته شده است که شامل همسران پيامبر نيست. در پاسخ به اين پرسش جواب هاي متعددي وجود دارد. از جمله ي آنها پاسخ هايي است که به آنها اشاره مي شود. الف: طبرسي مي گويد: اين تنها مورد نيست که در قرآن آياتي در کنار هم قرار دارند که از موضوعات مختلفي سخن مي گويند. قرآن آکنده از اين گونه موارد است. هم چنين در کلام فصحاي عرب و اشعار آنان نيز نمونه هاي فراواني از اين دست ديده مي شود[6]. ب: علامه طباطبايي (ره)؛ پاسخ ديگري بر اين افزوده، و نوشته است: هيچ دليلي در دست نيست که عبارت «انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيراً» همراه اين آيات نازل شده باشد، بلکه از روايات به خوبي استفاده مي شود که اين بخش جداگانه نازل گرديده، و به امر پيامبر (ص) يا هنگام گردآوري آيات قرآن پس از رحلت آن حضرت در کنار اين آيات قرار داده شده است[7]. ج: در تفسير نمونه چنين آمده است: پاسخ سومي که مي توان از پرسش فوق داد، اين است که قرآن مي خواهد به همسران پيامبر (ص) بگويد: شما در ميان خانواده اي قرار داريد که گروهي از آنان معصوم اند، کسي که در زير سايه ي درخت عصمت و در کانون معصومان قرار گرفته، سزاوار است که بيش از ديگران مراقب خود باشد و فراموش نکند که انتساب او به خانواده اي که پنج معصوم پاک در آن است، مسئوليت هاي سنگيني براي او ايجاد مي کند، و خدا و خلق خدا انتظارات فراواني از او دارند.[8] اما رواياتي که در مورد شأن نزول و مراد از آيه ي تطهير نقل شده بسيار زياد است و به چند دسته تقسيم مي شود: الف: رواياتي که به صراحت شأن نزول و مراد از آيه ي تطهير و اصطلاح اهل بيت را پنج تن آل عبا دانسته اند.[9] ب: روايات تأييد کننده ي حديث کساء: رواياتي که از ابوسعيد خدري و انس بن مالک، ابن عباس، ابوالحمراء و ابوبرزه وارد شده است که پس از ماجراي کساء و نزول آيه ي تطهير، پيامبر گرامي اسلام(ص) مدت يک ماه، يا 40 روز، يا 6 تا 9 ماه به طور مداوم هنگام نماز صبح ، يا در وقت نمازهاي پنج گانه به در خانه علي و فاطمه (ع) مي رفت و مي فرمود: «السلام عليکم اهل البيت و رحمة الله و برکاته، الصلاة يرحمکم الله» سپس آيه ي تطهير را قرائت مي فرمود.[10] در شرح احقاق الحق[11] بيش از هفتاد منبع معروف اهل سنت در اين باره گردآوري شده، و منابع شيعي در اين زمينه بيش از اين است.[12] پس اين مطلب از نظر روايات قطعي است که منظور از اهل بيت در آيه ي شريفه (احزاب، 33) پيامبر، علي، فاطمه، حسن و حسين (ع) مي باشند. لفظ اهل بيت(ع) در روايات بر بقيه ي امامان؛ يعني از امام علي بن الحسين(امام سجاد) تا امام زمان (عج) نيز اطلاق شده است. در روايات زيادي از پيامبر اکرم (ص) آمده است، منظور از اهل بيت در اين احاديث، عترت و ذريه ي آن حضرت که دوازده امام معصوم (ع) باشند هست .[13] رسول گرامي اسلام(ص) در حديث مشهور« ثقلين»که در منابع حديثي شيعه و اهل سنت به طور متواتر نقل شده است فرمودند: «اني تارک فيکم الثقلين کتاب الله و عترتي اهل بيتي ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدي ابداً فانهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض»؛[14]يعني: من در ميان شما دو گوهر گرانبها باقي مي گذارم. يکي کتاب خداوند و ديگري عترت و اهل بيت من که اگر به اين دو تمسک نماييد و بپيونديد هرگز گمراه نخواهيد شد و اين دو از هم جدا نمي شوند تا در قيامت بر من در حوض کوثر وارد شوند. و يا اين که در حديث مشهور سفينه فرمودند: «انما مثل اهل بيتي فيکم کسفينة نوح من رکبها نجا و من تخلف عنها غرق».[15] همانا مثل اهل بيتم در ميان شما، مانند کشتي نوح است که هر کس سوارش شود نجات يابد و هر کس از آن تخلف کند، غرق مي گردد. به دليل اين که در هر مرتبه پاسخگويي امکان پاسخ به يک سؤال وجود دارد. لطفاً ساير سؤالات خود را به صورت تکي و جدا ارسال فرماييد. پي نوشت ها: [1] طبري، جامع البيان في تفسير القرآن، ج22، ص 7. [2] ابن کثير، تفسير القرآن العظيم، ج5، ص452 – 453. [3] فخرالرازي، تفسير کبير،ج 25، ص209؛ بيضاوي، انوار التنزيل و اسرار التأويل، ج 4، ص163، ابوحيان، البحر المحيط في التفسير، ج7، ص232. [4] قرطبي، الجامع لاحکام القرآن،ج 14، ص183؛ آلوسي، روح المعاني، ج22، ص14. [5] ابوحيان، البحر المحيط في التفسير ، ج7، ص 231 – 232. [6] طبرسي، مجمع البيان،ج 7، ص560. [7] علامه طبا طبائي، الميزان، ج16، ص312. [8] تفسير نمونه، ج 17، ص 295. [9] طبري، جامع البيان في تفسير القرآن، ج 22، ص 6-7 ؛ قرطبي، الجامع لاحکام القرآن، ج14، ص183؛ حاکم، المستدرک، ج2، ص416، 3146؛ بخاري، التاريخ، ج2، ص69 – 70 ؛ ترمذي،السنن، ج5، ص663. [10] طبري،جامع البيان في تفسيرالقرآن، ج22، ص 5-6؛ بخاري، الکني، ص 25-26، احمد بن حنبل،مسند، ج3، ص259؛ حسکاني، شواهد التنزيل، ج2، ص11-15؛ سيوطي، درالمنثور، ج6، ص606-607. [11] مرعشي، شرح الحقاق الحق، ج2،502–547، ج9، ص 2-91. [12] در بخش هايي از اين مقاله، کتاب شناخت نامه اهل بيت، به قلم علي رفيعي علامرودشتي ، ص 301 تا 308، مورد استفاده قرار گرفته است، براي آگاهي بيشتر به همان کتاب مراجعه شود. [13] بحارالأنوار ج، 36،ص 336، ح199 [14] ترمذي، صحيح ، ج 2، ص 380 ؛احمد بن حنبل، مسند، ج 3، ص 17. [15] حاکم، مستدرک الصحيحين، ج 2، ص 432؛ فيروزآبادي، فضائل الخمسة، ج 2، ص 65.

پربازدیدترین ها