اگر شراب بد است، چرا قرآن می‌گوید بهشتیان از شرابی لذت‌بخش می‌نوشند؟

متن سوال: 
اگر شراب بد است، چرا قرآن مي‌گويد بهشتيان از شرابي لذت‌بخش مي‌نوشند؟

باسلام خدمت شما پرسشگر محترم
ابتدا? توضيح شبهه براي شما بيان مي شود
در آية 90 سوره مائده شراب و... را از کارهاي شيطان مي‌داند در حالي که در سوره محمد9 آيه 15 و مطففين آيه 25 مي‌فرمايد: ... در بهشت نهرهايي از شراب جاري است1... يا بهشتيان از شرابي سر به مُهر سيراب شوند2.
مفهوم شناسي
«شراب» از ماده «ش‌‌‌ ر ‌‌ب» گرفته شده که در لغت به معناي «نوشيدن» است. راغب مي‌گويد: «شرب» يعني تناول هر نوع مايعي، آب باشد يا غير آن3. اين معنا در جاهاي مختلفي از قرآن استفاده شده است. به عنوان مثال خداوند به حضرت يعقوب ـ پس از گذراندن بيماري طولاني ـ مي‌فرمايد: (ارْکُضْ بِرِجْلِکَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَشَرابٌ)4؛ «(به او گفتيم:) پاى خود را (بر زمين) بکوب؛ اين (چشمه) آبى سرد و نوشيدنى است».

کلمة «شراب» در فارسي به همان مايع مست‌کننده اطلاق مي‌شود که در عربي معادل «خمر» است. و آنچه شبهه‌ فوق بدان نظر دارد همين معناست. آيه 15 سوره محمد9 است که از واژه «خمر» براي نوشيدني بهشتي استفاده مي‌کند: (وَأَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ)، «نهرهايى از شرابى که براى نوشندگان لذت‏بخش است». اين واژه در دنيا به مايع مست‌کننده يا شراب اطلاق مي‌شود. در‌ آيه‌ ‌219 بقره مي‌فرمايد: (يَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ)؛ «از تو در باره‏ى شراب و قمار مى‏پرسند». حال ببينيم چه تفاوتي ميان شراب دنيوي و بهشتي وجود دارد که اين حرام و آن حلال شده است؟
مقدمه
خداوند در آيه 7 سوره آل‌عمران آيات خود را به دو گروه محکم و متشابه تقسيم مي‌کند، محکم آن‌هايي هستند که معنايي صريح و متقن دارند و خواننده بدون ترديد و اشتباه به معنايش پي مي‌‌برد. متشابه آن‌هايي هستند که فرد به شبهه و اشتباه مي‌افتد. و در همين آيه، محکمات را «ام‌الکتاب» يعني مرجع و مفسر آيات متشابه معرفي مي‌کند5.
آيه و کلمه مورد بحث از متشابهات قرآن است. يعني شخص ممکن است به اشتباه بيفتد و اين شراب را با شراب مست‌کننده يکي فرض کند. بنابر اين به سراغ آيات ديگر مي‌رويم تا ببينيم محکمات قرآن چگونه اين اشکال را برطرف مي‌کنند.
شرح و بيان
اولين چيزي که در اوصاف قيامت جلب نظر مي‌کند، اين است که آن روز، روز «حق» است؛ يعني هيچ‌گونه باطلي در آن راه ندارد؛ در آيه 39 نبأ مي‌فرمايد: (ذلِکَ الْيَوْمُ الْحَقُّ)، «آن روز حق است». پس اين خصوصيت بايد در همه اجزاي آن از جمله «شراب بهشتي» جريان داشته باشد. بنابر اين اولين نتيجه‌اي که حاصل مي‌شود اين است که هيچ کدام از ويژگي‌هاي باطل مانند مستي، لايعقل شدن و... در آن وجود ندارد. اين معنا در آيات ديگر درباره شراب بهشتي به صورت صريح‌تري آمده است. در سوره صافات مي‌فرمايد: (يُطَافُ عَلَيْهِم بِکَأْسٍ مِن مَّعِينٍ بَيْضَاءَ لَذَّةٍ لِّلشَّارِبِينَ لاَفِيهَا غَوْلٌ وَلاَهُمْ عَنْهَا يُنزَفُونَ)؛ «جامي از (شراب) لبريز برگردشان چرخانده مي‏شود (شرابي) سپيد (و درخشان) که براي نوشندگان لذت‏بخش است نه در آن تباهي (خرد) است و نه آنان از آن مست مي‏شوند».
در اين آيات همان صفتي که براي شراب بهشتي آمده (لَذَّةٍ لِّلشَّارِبِينَ) آورده شده، مستي و بي عقلي از آن نفي شده است6. در آيه ديگري نظير اين در سوره واقعه مي‌فرمايد: (لَايُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلاَيُنزِفُونَ)؛ «در حالي که از (نوشيدن) آنها سردرد نمي‏گيرند و مست نمي‏شوند».
يعني مقربين از نوشيدن آن کاسه‏ها دچار صداع و خماري که دنبال خمر هست نمي‏شوند و شراب بهشت مانند شراب دنيا خمارآور نيست و عقل آنان به خاطر سکري که از نوشيدن شراب حاصل مي‏شود زايل نمي‏گردد7. از جمله آيات ديگري که مي‌تواند مبين اين آيه باشد، آنهايي است که مي‌فرمايد در بهشت بيهودگي وجود ندارد. جالب اين که يکي از آياتي که در باره نوشيدني بهشتيان است مي‌فرمايد: (يَتَنَازَعُونَ فِيهَا کَأْساً لَا لَغْوٌ فِيهَا وَلاَتَأْثِيمٌ)8؛ «در آن (بهشت) در مورد جام پر از شراب‏، که نه در آن بيهودگي است و نه گناه، کشمکش مي‏کنند».
به کلمه «تأثيم» دقت کنيد؛ همان است که از شراب بهشتي نفي و براي شراب دنيايي اثبات شده است. در آيه 219 بقره درباره شراب و قمار مي‌فرمايد: (قُلْ فِيهَا إِثْمٌ کَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَکْبَرُ مِن نَفْعِهِمَا)، «بگو: در آن دو، گناه و زيانى بزرگ و سودهايى براى مردم است؛ ولى گناه آن دو از سود آن دو بزرگ‏تر است».
مطلب ديگري که بايد دقت شود اين است که نه به اين خاطر که خدا اين را حرام و آن را حلال کرده، گناهي در آنها هست يا نيست بلکه چون در اين «اثم، دوري از خير، ضرر و زيان» وجود داشت حرام شد و در آن چون اين موارد وجود نداشت حلال شد. زيرا همان گونه که مشاهده مي‌شود «إثم» در اين آيه به خود شراب و قمار اسناد داده شده، در آن آيه «لغو و تأثيم» از خود شراب بهشتي نفي شده است (بدون اينکه نامي از خدا به ميان آيد) که نشان مي‌دهد آيه در صدد بيان ماهيت اين دو نوع شراب است.

آيه ديگري در سوره مائده از ضررهاي شراب مست کننده سخن مي‌گويد، چيزي که ـ به دلايل ياد شده ـ در شراب بهشتي راه ندارد: «اى کسانى که ايمان آورده‏ايد! شراب و قمار و بت‏ها و چوب‏هاى شرطبندى، فقط پليدند و از کار شيطان‏اند؛ پس، از آن‏ها دورى کنيد، باشد که شما رستگار شويد. شيطان، به سبب شراب و قمار مى‏خواهد در بين شما فقط دشمنى و کينه ايجاد کند و شما را از ياد خدا و از نماز بازدارد؛ پس آيا شما (به شراب‏خوارى و قماربازى) پايان مى‏دهيد؟!»9.
شيطان مي‏خواهد به وسيله شراب و قمار، ميان شما عداوت و کينه ايجاد کند، و شما را از ياد خدا و از نماز بازدارد. آيا (با اين همه زيان و فساد، و با اين نهي اکيد،) خودداري خواهيد کرد؟!
روشن است که بهشت جايگاه شيطان نيست. اصولاً ماهيت شيطان با ماهيت بهشت با هم سازگاري ندارد، پس امکان ندارد چيزي که داراي ماهيت شيطاني اعلام شده، در بهشت وجود داشته باشد. بهشتيان هيچ‌گونه کينه و دشمني بين آن‌ها نيست و برادرانه بر تخت‌هايي روبروي يک‌ديگر مي‌نشينند. پس شراب بهشتي نبايد هيچ‌گونه عداوت و دشمني براي آنها به همراه داشته باشد. در آيه 47 سوره حجر مي‌فرمايد: (وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِنْ غِلٍّ إِخْوَاناً عَلَي‏ سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ)؛ «و آنچه از کينه در (دل‏ها) و سينه‏هايشان دارند، بَرمى‏کَنيم؛ برادرانه بر تخت‏هايى روياروى هم‏اَند» اگر قرار بود شراب بهشتي دشمني به همراه بياورد، ديگر لزومي نداشت آنها را از کينه و دشمني پاک سازد.
نه تنها از ياد خدا غافل نيستند بلکه هرگونه خواسته آن‌ها با تسبيح خدا همراه است و پايان کارشان نيز با حمد خدا (دَعْواهُمْ فيها سُبْحانَکَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فيها سَلامٌ وَآخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين)10؛ «ندا (و نيايش) آنان در آن (بوستان‏ها، اين است که) «خدايا! منزّهى تو!» و زنده‏بادِ آنان در آن‏جا، «سلام» است؛ و پايان ندا (و نيايش) آنان (اين است) که «ستايش، مخصوصِ خدايى است که پروردگارِ جهانيان است» خواندن (درخواست)شان در آن‌جا «سبحانک اللهم»، و درودشان در آنجا «سلام» است و آخر خواندن‌شان اين که «الحمد لله رب العالمين». اگرچه در ضمن بنابراين ضررهايي که براي شراب دنيوي ذکر شد از شراب بهشتي نفي شده، اما مناسب است برخي از ضررهاي بي‌شمار آن از نظر پزشکي ارائه گردد تا بيش از پيش مشخص شود شرابي که مادر بسياري از مرض‌هاي مهلک است هيچ راهي به دارالسلامِ بهشت ندارد.
ضررهاي شراب از ديدگاه علم پزشکي

الکل از همان ابتداي ورود به بدن؛ تخريب و فساد را با خود به ارمغان مي‌آورد از جمله سرطان زبان، استفراغ شديد خوني، التهاب حاد، مزمن، و سرطان مري؛ آمارها نشان مي‌دهد90% مبتلايان به سرطان معده از معتادان به مشروبات الکلي هستند که مصرف دخانيات نيز به اين امر کمک مي‌کند. التهاب لوزالمعده که بيماري بسيار خطرناکي بوده و ممکن است منجر به مرگ شود، بيماري‌هاي کبدي، بيماريهاي قلبي از جمله ضعف ماهيچه‌هاي قلب؛ نارسايي‌هاي قلبي مادرزادي در کودکاني که مادران الکلي دارند؛ مرگ بر اثر تنگي نفس و متوقف شدن قلب از فعاليت؛ نارسايي‌هاي خوني؛ آمادگي براي ابتلاء به بيماري‌هاي عفوني به دليل ضعف بدن ناشي از اعتياد به الکل؛ تشديد بيش از حد ميل جنسي که منجر به تجاوز به ديگران مي‌شود و از سوي ديگر به تدريج کاهش و نارسايي‌هاي جنسي را به همراه دارد. الکل يکي از علل پنج‌گانه ابتلاء به سرطان مغز است، عقب‌ماندگي ذهني و نقص خلقت در کودکاني که مادران الکلي دارند. پزشکان آلماني ثابت کرده تأثير الکل تا سه نسل به طور حتمي باقي است به شرط اينکه اين سه نسل الکلي نباشند.
الکل علاوه بر آثار زيان بار جسمي آثار مخرب رواني و عصبي زيادي به همراه دارد از جمله بر هم زدن تعادل رواني؛ عوارض دماغي ناشي از مستي که منجر به تصادف با اتومبيل؛ به راه انداختن مشاجرات بي دليل به جهت فقدان تعقل؛ که در صورت افزايش مستي به بيهوشي و مرگ منتهي مي‌گردد؛ ايجاد اعتياد به الکل که به الکليسم موسوم است؛ ايجاد جنون عقلي که شخص را به خيانت و جنايت يا خودکشي سوق مي‌دهد و...11 اما خداوند درباره بهشت مي‌فرمايد: (وَاللَّهُ يَدْعُوا إِلَي‏ دَارِالسَّلاَمِ)12، «و خدا (شما را) به سراى سلامت فرا مى‏خواند» خداوند به جايي شما را دعوت مي‌کند که دارالسلام و خانه سلامت است و جايي که خانه سلامت باشد شرابش نيز نه تنها بيماري‌زا نيست بلکه سالم و سلامت است.
نتيجه

بين شراب دنيايي و آن شراب تفاوت بسيار است. اگر شراب مست‌کننده خصوصيات شراب بهشتي و يا حتي ساير نوشيدني‌هاي عادي را داشت، حرام نمي شد و اگر آن شراب ضررهاي شراب دنيايي را داشت، نه تنها حرام بود بلکه هيچ راهي به بهشت نداشت و با ماهيت آن سازگاري نداشت. حضرت علي7 فرمود: «إِنَّ حُکْمَهُ فِي أَهْلِ السَّمَاءِ وَأَهْلِ الْأَرْضِ لَوَاحِد»13؛ حکم خداوند براي اهل آسمان و اهل زمين يکي است».
منابع جهت مطالعه بيشتر

1. تفسير نمونه، ناصر مکارم شيرازي، ج4، ص452 و ج 19، ص 54.

2. الميزان، محمد حسين طباطبايي، ج 17، ص 137.

3. اطيب‌البيان في تفسير القرآن، سيد عبدالحسين طيب، ج 12، ص 174.

4. نهج‌البيان عن کشف‌ معاني ‌القرآن، محمد بن حسن شيباني، ج4، ص 289.

5. انوار التنزيل و اسرار التأويل، عبدالله بن عمر بيضاوي، ج 5، ص10.
منهج‌ الصادقين في‌الزام‌المخالفين، ملافتح‌الله‌کاشاني، ج 7،ص 468.

1 وَأَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبين)، «نهرهايى از شرابى که براى نوشندگان لذت‏بخش است».

2 يُسْقَوْنَ مِنْ رَحيقٍ مَخْتُومٍ)، «از شراب خالص مُهر نهاده شده نوشانده مى‏شوند».

3 مفردات، ص 448.

4 ص، 42.

5 ر.ک: الميزان، ج 3، ص 20.

6. غول در اصل به معنى فسادى است که به طور پنهانى در چيزى نفوذ مى‏کند و «ينزفون» نيز در اصل از ماده «نزف» به معنى از بين بردن چيزى به صورت تدريجى است.

در هر حال منظور از آن در آيه مورد بحث از بين رفتن تدريجى عقل و رسيدن به حد سکرات که در مورد شراب طهور بهشت مطلقا وجود ندارد، نه از عقل مى‏کاهد و نه فساد توليد مى‏کند.

اين دو تعبير به طور ضمنى بيان بسيار ظريف و دقيقى است در مورد شراب‌هاى دنيا و مواد الکلى که به صورت تدريجى و مخفيانه در وجود انسان نفوذ مى‏کند و فساد و تباهى مى‏آفريند، نه تنها عقل و سلسله اعصاب را به ويرانى مى‏کشد، که در تمام دستگاه‌هاى بدن انسان از قلب گرفته تا عروق، و از معده تا کليه‏ها و کبد، تاثير مخرب غير قابل انکارى دارد. و نيز عقل و هوش انسان را همانند آب چاه به تدريج مى‏کشد تا آن را خشک و خالى ‏کند! ولى شراب طهور الهى در قيامت از همه اين صفات خالى است. تفسير نمونه، ج ‏19، ص 54 ـ 55.

7. الميزان في تفسير القرآن، ج ‏19، ص 122.

8 طور ، 23.

9 مائده ، 90 و 91.

10 يونس ، 10.

11 برگرفته از: اعجازها و شگفتي هاي علمي قرآن، دکتر محمد علي رضايي اصفهاني و محسن ملاکاظمي، ص 226- 233

12 يونس، 25. ر.ک: تفسير صافي فيض کاشاني، ص 399.

13 نهج البلاغة، خطبه 192، ص 287، انتشارات دارالهجرة، قم.

پربازدیدترین ها