وقت گذاشتن براي اطفال و بازي با آنها بويژه توسط پدر و مادر، امري طبيعي بوده و از پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) نيز موارد اينچنيني نقل شده است. براي نمونه، از حضرت زهرا(س) نيز چنين رفتاري نقل شده است: «کَانَتْ فَاطِمَةُ تُرَقِّصُ ابْنَهَا حَسَناً و تقول: أشبه أباک يا حسن واخلع عن الحق الرسن واعبد الها ذا منن و لا توال ذا الإحن»[1] همانا فاطمه(س) فرزندش حسن را تکان ميداد و ميگفت: حسن جان! مانند پدرت باش و ريسمان را از گردن حق بردار (حق را آزاد کن). خدايِ احسان کننده را پرستش کن و با افراد دشمن و کينه توز دوستي [و رفاقت] مکن. همچنين براي امام حسين(ع) اين شعر را ميخواندند: «أنت شبيه بأبي لست شبيها بعلي»[2] حسين جان! تو به پدر من شباهت داري و شبيه پدر خودت علي نيستي. البته در برخي از منابع نقل شده که اين شعر را ابوبکر نيز (با تغييري اندک) خطاب به امام حسن(ع) گفته است: «ابوبکر بعد از نماز عصر از مسجد خارج شد و ديد که حسن بن علي با اطفال مشغول بازي است، پس او را بر روي دوش خود گذاشت و ميخواند: بِأَبِي، شَبِيهٌ بِالنَّبِيِّ لاَ شَبِيهٌ بِعَلِيٍّ و امام علي(ع) نيز اين صحنه را ميديد و لبخند ميزد».[3] حال با توجه به اين اشعار بايد به اين نکات توجه نمود: 1. «ترقص» که در روايت آمده، به معناي حرکت دادن و تکان دادن بچه است که طبيعي بوده و حتي امروزه نيز آنرا انجام ميدهند و رقص به معناي حرام آن در آن سنين و اينکه بهوسيله فرد ديگري براي انسان انجام شود، معنا ندارد. 2. سرودن شعر براي فرزند و بازي با آنها در زمان پيامبر(ص) امري مرسوم بود و در تاريخ موارد بسياري نقل شده است[4] و امروزه نيز امري مرسوم و طبيعي ميباشد. 2. آنچه در مورد اشعار حضرت زهرا(س) نقل شده، اگر چه به لحاظ سندي، چندان سند محکمي نداشته و نميتوان آنرا قطعي دانست، اما به لحاظ محتوايي اشکالي ندارد. 3. بحث شبيه بودن يا نبودن به پدر، به صورت معمول بياحترامي به حساب نميآيد و در اين نقل مذکور نيز نميتوان شعر حضرت زهرا(س) را بياحترامي به امام علي(ع) دانست. [1]. ابن شهر آشوب مازندراني، مناقب آل أبيطالب(عليهم السلام)، ج 3، ص 389، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق؛ مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، ج 43، ص 286، بيروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ دوم، 1403ق. [2]. مناقب آل أبيطالب(عليهم السلام)، ج 3، ص 389؛ بحرانى اصفهانى، عبد الله بن نور الله، عوالم العلوم و المعارف و الأحوال - الإمام علي بن أبيطالب(عليه السلام)، محقق، مصحح، موحد ابطحى اصفهانى، محمد باقر، ج 11، ص 898، قم، مؤسسة الإمام المهدى(عج)، چاپ دوم، 1382ش. [3]. بخاري، محمد بن إسماعيل، الجامع المسند الصحيح المختصر من أمور رسول الله و سننه و أيامه(صحيح البخاري)، محقق، محمد زهير بن ناصر الناصر، شرح، تعليق، ديب البغا، مصطفى، ج 4، ص 187، بيروت، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ق؛ ابن بطريق، يحيي بن حسن، عمدة عيون صحاح الأخبار في مناقب إمام الأبرار، ص 397، قم، مؤسسة النشر الاسلامي، چاپ اول، 1407ق. [4]. ر.ک: ابن أبي طاهر، احمد، بلاغات النساء، ص 254، قم، الشريف الرضي، چاپ اول، بيتا؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق، مصحح، مير دامادي، جمال الدين، ج 15، ص 486، بيروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزيع، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق، ثعلبي نيشابوري، احمد بن ابراهيم، الکشف و البيان عن تفسير القرآن، ج 9، ص 200، بيروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ اول، 1422ق.
نظر خودتان را ارسال کنید